جدول جو
جدول جو

معنی صبوح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

صبوح کردن
(خَ لَ / لِ کَ دَ)
خوردن شراب در بامدادان: و دستوری داریم فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347). حصیری باپسرش بوالقاسم بباغ رفته بودند... و آنگاه صبوح کرده و صبوح ناپسند است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 157).
صبوحی که بر آب کوثر کنیم
حلالست اگر تا بمحشر کنیم.
نظامی.
و رجوع به صبوح شود
لغت نامه دهخدا
صبوح کردن
پگه نوشیدن غاره نوشیدن شراب نوشیدن به وقت صبح
تصویری از صبوح کردن
تصویر صبوح کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قبول کردن
تصویر قبول کردن
پذیرفتن، قبول کردن، اجابت کردن، بر عهده گرفتن، کسی را نزد خود بار دادن، پذیرایی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ لَ مَ دَ)
روز به خیر گفتن. تهنیت بامداد ادا کردن: آن شخص می آمد به رسم عرب روی خویش بربسته و سلاح تمام پوشیده واو را صباح کرد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). رجوع به صباح کنان و صباح الخیر... شود
لغت نامه دهخدا
(خُ بَ تَ)
شراب نوشیدن در بامداد ویا شراب نوشیدن از بامداد تا گاه خفتن:
اگر توانی یک شنبه را صبوحی کن
کجا صبوحی نیکو بود به یک شنبد.
منوچهری.
شب که صبوحی نه بهنگام کرد
خون زیادش سیه اندام کرد.
نظامی.
نشست آن شب بنوشانوش یاران
صبوحی کرد با شب زنده داران.
نظامی.
بیا ساقی آن راحت انگیز روح
بده تا صبوحی کنم در صبوح.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ کَ دَ)
به صبح درآمدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
بالا رفتن پایگاه بلند یافتن بر آمدن بر رفتن ارتقا یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبوط کردن
تصویر هبوط کردن
ازبلندی به پستی آمدن فرودآمدن نزول کردن، تنزل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشگویی کردن، پیامبری کردن خبردادن ازغیب پیشگویی کردن، پیغامبری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
روا کردن روا داشتن شایست دانستن حلال کردن: بانچه الله تعالی ویرا مباح کرده بود از زنان، جایز داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ویتارتن ویتاشتن گذشتن پیمودن قابل عبور وزور گذشتنی گذشتن مرور کردن پیمودن راه را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبوری کردن
تصویر صبوری کردن
شکیبایی ورزیدن صبر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبول کردن
تصویر قبول کردن
اجابت کردن، پذیرفتن، تسلیم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلاح کردن
تصویر صلاح کردن
سکالیدن مشورت کردن رای زدن، مشورت کردن، رای زدن، تدبیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح کردن
تصویر صبح کردن
به صبح در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبوحی کردن
تصویر صبوحی کردن
صبوحی نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباح کردن
تصویر صباح کردن
روز خوش گفتن روز بخیر گفتن تهنیت بامداد گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباح کردن
تصویر صباح کردن
((صَ. کَ دَ))
روز بخیر گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبوحی کردن
تصویر صبوحی کردن
((~. کَ دَ))
صبوحی نوشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلاح کردن
تصویر صلاح کردن
((~. کَ دَ))
هم فکری کردن، مشورت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبول کردن
تصویر قبول کردن
((~. کَ دَ))
پسندیدن، پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
گذشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قبول کردن
تصویر قبول کردن
پذیرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
Cross, Pass, Traverse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبوس کردن
تصویر عبوس کردن
Scowl
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
Ascend, Climb, Hitch, Mount
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
пересекать , проходить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
подниматься , карабкаться , зацепить , вскакивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عبوس کردن
تصویر عبوس کردن
хмуриться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عبوس کردن
تصویر عبوس کردن
die Stirn runzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
überqueren, passieren, durchqueren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
aufsteigen, klettern, anheften, besteigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
підніматися , лізти , зачепити , сідати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبوس کردن
تصویر عبوس کردن
хмуритися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صعود کردن
تصویر صعود کردن
wznosić się, wspinać się, zaczepić, wsiadać
دیکشنری فارسی به لهستانی